امروز خوب بود، شب که شد یکی از اون عوامل استرسور دوباره باهام وارد بحث شد،،، مامانم معمولا یه عامل اصلی و قوی استرس برای منه، درعین علاقه ای که دارم بهش، دوست دارم فاصلم حفظ بشه باهاش هم مسافتی هم روابطی، اما خب نمیشه چون من دختر خونه ام و مدام داریم چشم تو چشم میشیم...
مامان من قدرت تخریبش خیلی بالاست بحث امشب خیلی ناراحتم کرد،،، این بحثا منو توی پنهان کردن تصمیماتم برای اینده خیلی مصمم کرد، حتی برای دردودل گ صحبت های روزمره هم نباید باش اعتماد کرد، چون اونارو میکنه چماق و میکوبه توی ملاج آدم...
به شدت ازش کفری بودم و با نوشتم اینجا خودمو تخلیه کردم،، چقدر خوبه که هستید
- سه شنبه ۶ خرداد ۹۹ , ۰۰:۵۲