آرمـــیتی

سپنتا آرمئیتی به معنای پارسای مقدس و در اوستا نام فرشته موکل بر زمین است.

اعصاب خوردی...

گاهی وقتا میگم خدا یه سریارو فقط برای شوخی بااعصابمون میزاره جلومون.

چه بسا که مجبور بودیم و باشیم سالها بااین شوخ مزخرف زندگی کنیم و مدام بازیش بگیره بااین اعصاب درپیت ما.

نمیدونم گاهی وقتا بهترین برخورد باهاش چیه

دوباره بعد از یکسال

حدودا دوماه پیش بعد از یکسال اومد و سلام احوال پرسی کرد منم با سردترین و رسمی ترین حالت ممکن برخورد کردم.حالا یهو امروز از طریق الف که‌دختر خالشه و‌دوست کنه بحث خواستگاری رو پیش کشید.

خیلی شوکه شدم اخه اصلا انتظار همچین حرکتی رو نداشتم،اخه اصلا بحث این حرفا نبود

نمیدونستم چی بگم،خیلی فکر کردم و گفتم بنظرم ما بدردهم نمیخوریم،قرار صحبت فردا هم بهم زدم.

حالا که فکرشو میکنم میبینم من کلا برای اردواج اماده نیستم و هر تصمیمی الان بگیرم فاقد اعتبار عقلی و‌منطقیه😑

فرار!

همیشه با خودم فکر میکردم کاش فلان خواستم اتفاقابیوفته بعد میگفتم نه بابا مگه میشه ...
گاهی مثل به خواسته کوچیکه کوچیک میموند گوشه دلم و گهگاهی بهش سرمیزدم و با عجله میرفتم که مبادا بیوفته دنبالم گریه کنه که منم ببر یا ببشتر پیشم بمون...
میشه گفت یه جورایی فرار میکردم و‌سعی میکردم نادیده بگیرمش
اما حالا میبینم واقعا نمیشه خودمو خواستهامو نادیده بگیرم
نمیدونم اینا نشونه های خوبین یا بد ولی اینو میدونم که دیگه دلم نمیخواد فرار کنم
پ.ن:کلا همیشه زندگی منو با اتفاقات خوب یا غیرخوبش سوپرایز کرده،منم که عاشق سوپرااایز⁦:-D⁩
پ.ن:از امشب تصمیم گرفتم یسری از کلمات و جملات رو از زندگی حذف کنم،اولیش کلمه«بَد»
Designed By Erfan Powered by Bayan