دوستی و رفاقت چیزی نیست که الکی بوجود بیاد و الکی بمونه اونم سالها
بعد از اون قضایا دیگه هیچوقت حالم خوب نشد،همیشه گوشه ذهنم اون حرفاش میمونه،هرچند که من بی اجازه رفتم وبش و اون مطالب رو راجب خودم خوندم اونم یواشکی،و وقتی هم بعد از یکسال بهش گفتم اون حرف هارو خوندم کلی خجالت کشید،ولی دیگه دلم مثل قبل براش نمیتپه،من به معنای واقعی از خواهر ببشتر دوسش داشتم ولی خراب کرد همه چیزو...هنوزم که هنوزه تنها فرد مورد اعتماد زندگیمه،هنوزم که هنوزه با اینکه رابطمو باهاش کم کردم و گهگداری میبینمش،هربار میبینمش حالم خوب میشه و ارومم،چون تنها کسیه که جلوش خود واقعیمم...من هنوزم که هنوزه خیلی دوسش دارم ولی دیگه نمیخوام بذارم این دوست داشتنه حالمو خراب کنه،نمیذارم جلوی منطقمو بگیره...
پ.ن:نمیدونم شاید بخشیدن و گذشتن هم گزینه خوبی باشه،حداقلش بخاطر اون هفت سال رفاقتمون...
- چهارشنبه ۲۴ بهمن ۹۷ , ۱۵:۱۴