آرمـــیتی

سپنتا آرمئیتی به معنای پارسای مقدس و در اوستا نام فرشته موکل بر زمین است.

استررررس

در قفس مینام رو باز کردم که بیاد بیرون بازی کنه و طبق عادت در تراس رو بستم و نشستم کنارش که بیاد و بازی کنیم. بابا اومده از گرمی هوا گله کرد و در تراس رو باز کرد و نشست دم در که نذاره مینا بره بیرون، یهو گوشیش زنگ میخوره مادر بزرگ گرامی غرق صحبت با گل پسرش میشه که مینا در یک چشم بهم زدن بال میزنه و میره بیرون و من جیغ و گریه و داد و بابا بابا کنان، دخترم رفت تو حیاط همسادمون نصب شبی😐

هیچی دیگه لباس پوشیده نپوشیده با چشمانی خون وصورتی گلگون به خانه همساده هجوم بردیم و با زاری و التماس ازشون خواستم برم حیاتشون مینامو بگیرم، همساده هم از چهره برافروخته و پر از ترس من ترسیده و با نهایت خوش رویی و احترام من رو به حیاتشون همراهی کرد، مینام هم مودبه تا صداش کردم و قفسش رو نشونش دادم خودش دووید اومد تو قفس و دل من نیز به ارامش رسید و خوشنود و تشکر کنان از همساده بابت هجوممان از خانه همساده خارج شدیم و به خانه خودمان امدیم😂

پ. ن:مینا:مرغ مینا 

دست خودم نیست...

خب امروز مهمونمون بودن داداشش اینا. 

راجبش خیلی حرف شد، جدیدا گاها زیاد میاد توی ذهنم عرض اندام میکنه، گاهی دلم پر میزنه برای دوباره دیدنش با اون خندهای قشنگش، برای اون با چشم حرف زدنامون وسط شلوغی ها و مهمونی هامون، برای اون تلاش هاش برای اینکه بهم بفهمونه حرف دلشو، برای اون زمانایی که میدونستیم حرف دلامون چیه اما روی به زبون آوردنشو نداشتیم، در نهایت هم جدایی نسیبمون شد، من به کیش خود اون به کیش خود.

خب دله دیگه نمیشه بهش گفت تنگ نشو براش، پر نزن براش، وقتی اولین هارو با اون تجربه کرده، وقتی عشقو از اون گرفته، خب تنگ میشه دیگه. 

الان ازاون همه عشق و علاقه چیزی جز یه حسی که یه طرفش عشقه و  یه طرفش تنفر برام نمونده،.

گناهه، خیانته، غلطه دوباره بهش فکر کردنام، ولی دست خودم نیست گاهی وقتا... 

اوضاع و احوال اینروزا

اوضاع کوچ خوبه و من دارم بهترین حالتهای اینروزا رو تجربه میکنم، بدون فکر و خیال الکی و بدون دلیل، واقعا فاصله گرفتن از فضای مجازی و برنامهای چتی مختلف حال ادمو خوب میکنه، منکه حسابی راضی ام و دارم با جون و دل باشگاه و کلاس زبانمو میرم و وقتمو صرف درسم میکنم، جایی که واقعا باید، وقت میذارم و زندگیمو میگذرونم، از خودم و تصمیماتم راضی ام خیلی خوبه که حسم خوبه:-)

کنکور کارشناسی ارشد

دیشب تصمیم گرفتم با یکی از مشاورای مرکز راجب کنکور ارشد صحبت کنم و یکم اطلاعات بگیرم، حدسم درست بود میتونم امسال کنکور ارشد 99 رو بدم و از بهمن کارشناسی ارشد رو شروع کنم. چون من حدودا 8 واحد دیگه ام میمونه برای مهر 99 و خب دوست ندارم وقفه بیوفته توی مسیرم، قرار بر این شد من کنکور امسال رو ثبت نام کنم و بخونم براش، اگر نتیجه خوبی داشت که انتخاب رشته میکنم و ورودی بهمن هارو میزنم یا یک ترم مرخصی میگیرم، اگر هم نداشت دست گرمی بوده و تجربه خوبی بدست آوردم چون میدونم امسال چون سال آخرمه بخاطر پایان نامه و دروس مونده خیلی سرم شلوغ میشه و کار دارم، به هرحال میخوام امتحانش کنم. باشد که رستگار شوم 😅

کوچ

چند وقت پیش رادیو هیچ یه اپیزود منتشر کرد راجب کوچ، اپیزود 47ام بود، که ادم باید هرچندوقت یبار کوچ کنه، از آدم ها از زندگی حتی توی ذهنش، لازم داره یه مدت نباشه، هرجا دیده یه چیزی با یه چیز دیگه نمیخونه، هرجا دید هوای دلش و روابطش و ذهنش داره سرد میشه باید کوچ کنه یجای گرمتر که نکنه سرما بزنه به روح و جون و پوست و استخونش، حالشو بگیره، منم تصمیم گرفتم کوچ کنم، توی ذهنم از یه سری آدما و اطرافیانم و افکار و حالاتم کوچ کنم. امشب سومین شب کوچ منه، میخوام وسعتشو بیشتر کنم و فاکتور های دیگه ای رو هم اضافه کنم، کوچ داره حالمو خوب میکنه، داره بهم انرژی شروع دوباره میده وقتی برگشتم.

 

http://bayanbox.ir/info/1454097878366990657/47-hich

 

این لینک اپیزود، باهم گوش بدیم. 

Designed By Erfan Powered by Bayan